Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس- گروه سینما: مدت‌هاست شبکه نمایش خانگی پر است از فیلم‌هایی که ارزش هنری چندانی ندارد و عموما به نیمه راه نرسیده سپر انداخته و شکستشان را اعلام می‌کنند. آثاری که غالبا نازل‌ترین گونه از نگاه مخاطب را در نظر می‌گیرند.

*نمایش خانگی و کالایی‌سازی هنر

بررسی آثار تولید شده پلتفرم‌های نمایش خانگی نشان می‌دهد که عموم سریال‌ها این سال‌ها از مسیر«هنر» و «خلاقیت» خارج شده و در موقعیت «کالایی شدن» قرار گرفته‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این روند ضدیت با زیبایی‌شناسی و تهی ساختن آثار از وجوه هنری چنان پیش می‌رود که سریال‌ها به صورت اشیا و کالاهایی در میان سایر کالاها و اشیا در می‌آیند.

در همین کلایی شدن است که«صنعت فرهنگ» وارد می‌شود و این مکانیسم را به کار انداخته و مورد بهره برداری قرار می‌دهد.


سریال‌هایی چون «آفتاب پرست» و «آنتن» از متاخرترین سریال‌هایی شبکه نمایش خانگی هستند که ساختار و محتوای ضعیفی داشته‌اند و می‌توان آن‌ها را با رویکرد کالایی‌سازی بازخوانی کرد

 این رویکرد را می‌توان باعنوان«بت وارگی کالایی»یاد کرد. خصلت بت وارانه‌ کالا حرمت و تقدیس چیزی است که شخص خودش تولید کرده است، اما در مقام ارزش مبادله‌ای، از تولیدکننده و مصرف کننده هر دو بیگانه شده است. 

*جایگاه مخاطب در هنر کالایی شده

مخاطبان این گونه سریال‌ها، در منفعلانه‌ترین حالت ممکن، همواره مصرف‌کننده باقی خواهند ماند و هیچ فعلیتی از خود نشان نخواهند داد. این‌گونه سریال‌ها، کارکرد ذهن مخاطب را «نیم خودکار» می‌کنند. آن‌ها ذهن را در اختیار خود می‌گیرند و عنصر رهایی‌بخش هنر، یعنی «تخیل» را به شدت محدود می‌کنند. بدین سان در این گونه آثار معناهای ضمنی محدود می‌گردند و همه چیز سر راست و قابل پیش‌بینی می‌شود.

 در این سریال‌ها مخاطب فقط مصرف کننده صرف می‌شود و امکان «تفکر خلاق» را از کف می‌دهد، فرصت اندیشیدن و تعقل را از مخاطب می‌گیرند.

در این سریال‌ها مخاطب فقط مصرف کننده صرف می‌شود و امکان «تفکر خلاق» را از کف می‌دهد، فرصت اندیشیدن و تعقل را از مخاطب می‌گیرند.

تا اینجای کار یک نگاه کلی داشته‌ایم به میدان آثار تولید شده در پلتفرم‌های نمایش خانگی، با این همه در این بین گاه درخشش‌های دیده می‌شود، لحظاتی که آثاری تولید می‌شود که در ذات خود رویکرد دیگر آثار را به پرسش می‌گیرند. آثاری که به نقد وضعیت موجود حاکم بر پلتفرم‌ها می‌پردازند و گونه‌ای تازه از سینما و سریال‌سازی را پیش می‌کشند. «پوست شیر» و «مترجم» از این دست آثار هستند. 

*لحظاتی درخشان در دل تاریکی/ «مترجم» صدایی تازه

در بین خیل سریال‌های نمایش خانگی این ماه‌ها شاید بتوان تنها سریال«پوست شیر» را واجد ارزش‌های زیباشناختی دانست. فیلمی با شخصیت‌پردازی درست، منطق روایی پر کشش، قصه و گره افکنی‌های دقیق، توانسته به موفقیت خوبی دست پیدا کند. هرچند در این سریال خشونت به صورت عریان نمایش داده می‌شود و شاید بزرگ‌ترین ضعف سریال هم همین خشونت بیش از حد باشد.

با این همه اگر از موضوع خشونت حاکم بر اثر چشم بپوشیم، می‌توان گفت «پوست شیر» سریالی واقع‌گرایانه است و در طول مسیری خطی روایت، با بازگشت گاه به گاه به گذشته کم کم دال‌هایش به معنا می‌رسند و در این مسیر نوع نشانه‌ها، وقفه‌ها و چیدمان عناصر، ادارک حسی(زیبایی شناسی) را صورتبندی می‌کند. نیت این گزارش نقد و تحلیل سریال «پوست شیر» نیست، فقط لازم بود به واسطه ایده کلی متن _که پرداختن به ظهور لحظات درخشان در فضای تاریک حاکم بر نمایش خانگی است_، به کیفت سینمایی آن اشاراتی شود. هرچند همزمان می‌توان به محتوای آن نقدهایی هم داشت.

تمرکز این گزارش بر قسمت اول سریال «مترجم» بهرام توکلی است، این سریال که به تازگی منتشر شده، در همین قدم اول توانسته است نگاه منتقدان را به خود جلب کند. اگرچه با دیدن یک قمست از سریال نمی‌توان قضاوتی دقیق و کامل درباره آن داشت اما در نگاهی کلی به نظر می‌رسد شاهد ظهور اثری هستیم که با دیگر آثار حاضر در میدان نمایش خانگی کشور متفاوت است.

اثری پیچیده که فکر و ذهن مخاطبان را فعال می‌کند. اثری متفاوت و دیرفهم که پرده از پیچیده بودن و چند پاره بودن واقعیت زندگی بر می‌دارد. 

اثری پیچیده که فکر و ذهن مخاطبان را فعال می‌کند. اثری متفاوت و دیرفهم که پرده از پیچیده بودن و چند پاره بودن واقعیت زندگی بر می‌دارد. 

توکلی پیش‌تر به واسطه نگارش فیلمنامه سریال «نهنگ آبی» با شبکه نمایش خانگی همکاری کرده بود؛ سریالی که نتوانست با اقبال چندانی روبرو شود. این‌بار توکلی خودش دست به کار شده و اولین سریالش را کارگردانی کرده؛ سریالی که در نقطه شروع تکلیف مخاطبان را با خودش مشخص کرد و نشان داد با اثری به نسبت پیچیده مواجهیم و برای دنبال کردن آن باید ذهنی فعال داشته باشیم و تلاش کنیم در معنا دهی به اثر شرکت کنیم. در واقع تفاوت این اثر با دیگر سریال‌ها از همین نقطه شروع می‌شود.

*سریال «مترجم»، متفاوت و علیه خودکاری ذهن مخاطب

هر اثر موفقی موقعیت روایی خاص خودش را دارد و تلاش می‌کند از منطق کلیشه و خطی تکراری گذر کند. پس در قدم اول منطق روایی سریال متفاوت از دیگر آثار این روزهای سریال‌های نمایش خانگی است. در سریال مترجم «دوربین» به کل اثر تشخص داده است. چرخش زاویه دیدها و گاه درهم شکستن آن‌ها توانسته مخاطب را در موقعیت تازه‌ای قرار دهد. آثار موفق تلاش می‌کنند مخاطب خاص خود را خلق کنند، قسمت اول مترجم، نشان می‌دهد که کارگردان تلاش کرده است در این مسیر گام بردارد. 

همانگونه که گفته شد سریال ریتم تندی دارد و در همین قسمت اول شخصیت‌ها به اندازه و یکی یکی معرفی می‌شوند، جالب اینکه همین معرفی هم در خدمت فعال سازی ذهن مخاطب است.

* از «اثر» به «متن»

 بهرام توکلی را بیشتر به واسطه ساخت فیلم‌هایی مثل «اینجا بدون من»، «بیگانه»، «آسمان زرد کم‌عمق»، «تنگه ابوقریب»، «غلام‌رضا تختی» و...می‌شناسیم. او ثابت کرده که به تجربه ساخت آثار متفاوت علاقه‌مند است. توکلی با علم به اینکه قسمت اول سریال اهمیت ویژه‌ای دارد، آن را با ریتمی تند پیش برد و بدون فوت وقت شخصیت‌هایش را معرفی کرد و با حرکت دایره‌وار غزاله در مسیر داستان، شمایی کلی از وضعیت و موقعیت سریال پیش روی مخاطبان گذاشت.


فیلم سینمایی «اینجا بدون من» یکی از اولین آثاری است که سینمای متفاوت توکلی را به مخاطبان معرفی کرد

با این همه توکلی در سریال «مترجم» تلاش کرده است تا جای که می‌تواند مولف(توکلی به عنوان کارگردان اثر) را پنهان کند. او با تمرکز بر «متن» از «اثر» بودن سریالش عبور کند تا با این رویکرد به«مخاطب»ش هستی ببخشد. زندگی مخاطب به قمیت حذف مولف تمام می‌شود.

«مترجم» با شکستن خط روایت و تغییر در زاویه دیدها، توانسته به سمت پر و بال دادن به ذهنیت و تخیل مخاطب گام بردارد از این رو ابداع، تازگی و خلاف عادت بودن از ویژگی‌های اصلی قسمت اول«مترجم» بود.

*گرایشی آشکار به هنر/ سینما به مثابه پرده رؤیا

عموما شخصیت‌های فیلم‌های توکلی_ در آثار شخصی تر کارگردان_ آدم‌های طبقه متوسط هستند که گرایشی آشکار به هنر و فعالیت‌های فرهنگی دارند. به یاد بیاوریم شخصیت اصلی فیلم سینمایی«اینجا بدون من» که چطور عشق به سینما داشت و مجله فیلم جمع می‌کرد و دغدغه «نوشتار» داشت. در فیلم سینمایی «آسمان زرد کم عمق» هم قصه از همین قرار است، اینبار مجاز مرسلی می‌بینیم از نسبت بین جنون، خلاقیت، هنر و زندگی. به نظر می‌رسد برای توکلی سینما فقط ابزار انتقال معنا نیست، چرا که در هر اثرش آگاهانه به چیستی سینما می‌اندیشد و ماهیت تصویر و روایت نیز تبدیل به مسئله می‌شود.

به طور کلی، نوشتار و نوع روایت(نریشن)، تصویر خلاق و شیوه فیلم‌برداری، شخصیت‌های چند پاره، قصه تو در تو و لایه لایه، گذر از معنای خطی و حرکت در مسیر چند معنایی شدن(تکثر معنا) و...همه این‌ها به گونه‌ای پیوند می‌خورند به رویکرد و نگاه «روانکاونه»ای که در اکثر فیلم‌های توکلی مشهود است.

به نظر می‌رسد«روانکاوی» یکی از مهم‌ترین علاقه‌های این کارگردان حالا دیگر صاحب سبک و نگاه است. او در آثار مختلفش نشان داده که روانکاوی را می‌فهمد و نسبت وثیق آن با سینما را به درستی دریافته است. در همین سریال«مترجم» نیز این دو مورد آشکارا روشن است. خواهر غزاله(بازیگر نقش اصلی) روانکاو است و همسرش بازیگر تئاتر. این موضوع باعث می‌شود که مخاطب به شکلی آشکار به هر دو موضوع سرک بکشد.

اما بی‌شک مهم‌تر از این اشارات رویکرد روانکاونه‌ای است که در «ساختار» و متن سریال «مترجم» مستتر است. از این رو می‌توان فیلم را به عنوان نمایشی به مثابه «پرده‌ی رؤیا» در نظر گرفت. پرده‌ای نادیدنی که تمام رؤیاها بر آن تصویر می‌شوند.

 «آشنایی‌زدایی» از بافتار حاکم بر سریال‌های نمایش خانگی، غیرقابل پیش‌بینی بودن، پیش کشیدن نوع تازه‌ای از روایت و تصویر، حرکت به سمت لایه‌های پنهان‌تر زندگی، و تلاش برای جان بخشیدن به«مخاطب»، از ویژگی‌های اصلی قسمت اول «مترجم» بود.

در تحلیل آخر «آشنایی‌زدایی» از بافتار حاکم بر سریال‌های نمایش خانگی، غیرقابل پیش‌بینی بودن، پیش کشیدن نوع تازه‌ای از روایت و تصویر، حرکت به سمت لایه‌های پنهان‌تر زندگی، و تلاش برای جان بخشیدن به «مخاطب»، از ویژگی‌های اصلی قسمت اول «مترجم» بود.

با این همه برای رسیدن به شناختی دقیق از «شیوه بیان» و ارزش‌گذاری زیباشناختی سریال، هنوز بسیار زود است، باید صبر کرد تا قسمت‌های بعدی «مترجم» منتشر شود، بی‌شک بعد از بررسی کل قسمت‌های سریال بهتر و دقیق‌تر می‌توان درباره آن قضاوت کرد و از کیفیت‌ هنری آن نوشت. 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: سریال مترجم سریال های نمایش خانگی مصرف کننده ذهن مخاطب سریال ها پوست شیر شخصیت ها قسمت اول

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۱۴۹۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حال موسیقی ایران خوب است

«به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفته‌های علیرضا طلیسچی، خواننده شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند، تثبیت کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتی‌شوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکه‌های نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه‌ها که این‌روزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتی‌شو «زودیاک» است که با عنوان «شب‌های مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش می‌کند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می‌دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.

 سریال «شب‌های مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال‌۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتی‌شو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدی‌پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداخته‌اند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است؛ خواننده‌ای که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تک‌آهنگ‌هایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفت‌وگو از حضورش در برنامه «شب‌های مافیا» می‌گوید و در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.

این روزها رئالیتی‌شوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. چطور شد که در برنامه «شب‌های مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟

از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور می‌توانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما به‌نظرم «زودیاک» شیک‌تر است و پیچیدگی‌هایش بازی را برای بیننده جذاب‌تر می‌کند.

خیلی‌ها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت می‌دهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟

شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. این‌طور نگاه می‌کنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بیننده‌های برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد ‌کنیم که امیدوارم به چنین نتیجه‌ای رسیده باشیم.

اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزه‌های مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامه‌های حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامه‌های خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک می‌کند، اما اینکه این برنامه‌ها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفه‌ای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمی‌رسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفه‌ای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکی‌دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شده‌اند و اگر از این قبیل برنامه‌ها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی می‌کند.

پیشنهادی برای حضور در برنامه‌های موسیقی داشته‌اید؟

پیشنهاد داشته‌ام، اما علاقه نه، چون به‌نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به‌صورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقه‌ای می‌شود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.

این روزها بازار کنسرت‌های پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟

به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سال‌های اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفه‌ای‌تر و صداهای قشنگ‌تر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون می‌آید و خودش را ترمیم می‌کند.

برویم سراغ مسئله‌ ترند شدن برخی از قطعه‌های موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه می‌شود که یک کار این‌طور دیده و شنیده و پرطرفدار می‌شود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته می‌کنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی می‌رسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر می‌کنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.

شما در قطعه‌های معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعه‌های احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟

اگر به تاریخمان رجوع کنید، می‌بینید که مردم ما پر از غم و غصه بوده‌اند و طبیعتا تمایلشان به آهنگ‌های شاد بیشتر است. در کنسرت‌ها هم همین‌طور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانواده‌اش کنار می‌گذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمی‌خواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگ‌های شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.

این روزها مدام نام خواننده‌های جدیدی را می‌شنویم که در فضای مجازی معرفی می‌شوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خواننده‌هایی را می‌بینیم که خیلی‌ها نمی‌شناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟

ما خوانندگانی داشته‌ایم که با یک قطعه روی صحنه آمده‌اند و بقیه قطعه‌هایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشته‌ایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده‌ و به‌تدریج معروف شده‌است. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.

به تجربه حوزه‌های هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر می‌کنید یا پیشنهادی داشته‌اید؟

من یک‌بار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر می‌کردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح می‌دهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده‌ و تصمیمات بعدی‌ام خبر ندارم.‌


رئالیتی‌شوها توانسته‌اند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی  را متحول کنند

در چند سال اخیر پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند فیلم‌ها و سریال‌ها را به‌صورت آنلاین تماشا کنند و به‌سرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شده‌اند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریال‌های پخش‌شده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلویزیون نشان می‌دهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کم‌کردن حساسیت‌هایی سعی در جذب هنرمندان و چهره‌های مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرم‌های پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتی‌شوها و برنامه‌های مسابقه که در شبکه نمایش خانگی ‌تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز به‌وجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمی‌تواند اوقات فراغت خود را پر کند.  بنابراین از یک‌سو پلتفرم‌های گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریال‌های خود توانسته‌اند با تمرکز بر جذابیت‌های داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامه‌های مختلف نشان داده‌اند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخش‌هایی موفق شده‌اند.
 البته دامنه صنعت سرگرمی ‌آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون ‌یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانسته‌ایم رقابتی با برنامه‌های خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامه‌ها توانسته‌اند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصل‌های آن را دنبال می‌کنند.
VOD‌ها طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها را از سراسر جهان به کاربران ارائه می‌دهند. این امر به‌معنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیت‌های برنامه‌های روتین است.
نمی‌توان منکر این موضوع شد که پلتفرم‌های نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کرده‌اند. این امر منجر به ایجاد شغل‌های جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VOD‌ها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا می‌کنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهم‌تری ایفا کنند. با رفع چالش‌های موجود، VOD‌ها می‌توانند به گزینه‌ای محبوب‌تر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و به‌طور قابل‌توجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.‌

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • (ویدئو) دود غلیظ نمایش خانگی در چشم مخاطب!
  • سریال جدید مهران مدیری؛ در «پدر قهوه» چه می‌گذرد؟
  • مهران مدیری در سکوت قهوه‌اش را می‌خورد؟
  • مهران مدیری باز هم در سکوت قهوه‌اش را می‌خورد؟
  • مهران مدیری باز هم در سکوت قهوه می‌خورد؟
  • شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشه‌ای است؟!
  • «پدر قهوه»؛ سریال جدید مهران مدیری درباره چیست؟
  • بعد از «اسکار» مهران مدیری با «پدر قهوه» در شبکه نمایش خانگی
  • حال موسیقی ایران خوب است
  • «پدر قهوه»، سریال جدید مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی